این رمان 418صفحه ای با روایت داستان دختر جوان مجردی به نام آرزو آغاز میشود اما در طی داستان افراد دیگری نیزوارد میشوند که سرنوشت آن ها تا حدودی در پایان کتاب مشخص میشود.
داستان حکایت دختر مجردیست که با شناخت ناکافی با فرد تحصیل کرده ای به نام سعید ازدواج میکند که پس از ازدواج متوجه خساست بیش از اندازه وی میگردد و صبوری را،برا ی تحمل این زندگی حتی با حضور فرزند دخترشان به نام فرشته برای آرزوبه پایان میرساند به طوری که او را راهی بیمارستان جهت درمان بیماری روانی ناشی از زندگی سختش میکند .زندگی که پس از جداشدن از فرزندش فرشته ،برای او ملالت بار میشود.اما بیمارستان خود نقطه امیدی میشود برا ی آغاز دوباره و ازدواج مجدد آرزو و در پایان رسیدن دوباره به فرزندش.