ژولورن متولد 1828 در فرانسه بود. او از همان ابتدا علاقه زیادی به سفر داشت. داستانهای او ماجراهایی جالبی بود که زمینهای بسیار واقعگرایانه داشت، خصوصاً در مورد حوادث و استفادهاش از علم، تاریخ نشان داد که او قدرتی باورنکردنی در مورد آنچه ممکن بوده داشت، چون اختراعات تخیلیاش، به چیزهایی که بعدها ساخته شد نزدیک بوده است. «دور دنیا در هشتاد روز» یکی از داستانهای مشهور اوست که بیشتر از دیگر داستانهایش جنبه واقعگرایانه دارد. ماجراهای حیرتآور و عجیب «فیلیس فاگ» و خدمتکارش «پاسپاتور» همهچیز خود را مدیون تخیلات ژولورن هستند. در بخشی از این داستان میخوانیم: در صبح روز چهارشنبه دوم جولای 1872 ساعت در خانه مجلل قهرمان داستان ما شروع به نواختن میکند، فردی به نام آقای فیلیس فاگ از خواب بیدار میشود و به ساعت نگاه میکند و بعد زنگوله کوچکی را میز به صدا درمیآورد تا پیشخدمتش اخراج شده نزدش بیاید تا خدمتکار جدید را معرفی کند.