در کتاب فروید و سندرم حافظه کاذب، فیل مالن به بررسی اندیشههای «فروید» درباره سندروم حافظه کاذب میپردازد و بیان میکند که حافظه کاذب، بیماری روانی است که در نتیجه اقدامات درمانی یا پزشکی مضر ایجاد میشود.
از سال 1992، مناقشه علمی و حقوقی بیامانی حول این اتهام پدید آمد که روانکاوها گاهی خاطرات غلطی درباره سوء استفاده جنسی دوران کودکی را در ذهن بیمار میپرورانند. برخی فروید را مقصر دانسته و میگویند که او از 100 سال پیش بذر «سندروم حافظه کاذب» را پاشیده است. آیا فروید پدر بدی بود که ایدههای غلطاندازی را به جامعه القا کرد که یک قرن بعد هیولایی آفرید؟ یا آیا نابغهای حیرتانگیز بود که درک موشکافانهاش از ذهن و حافظه زمان او بسیار جلوتر بود؟ فروید که بیشتر به تازیانه نقد گرفته شده و ندرتاْ به درستی خوانده شده، همچنان با مسائلی در پیوند است که ذهن روانشناسی و جامعه امروز را به خود مشغول داشته است.
کتاب فروید و سندروم حافظهی کاذبِ (Freud And False Memory Syndrome) فیل مالن به بررسی صحت و سقم این ادعاها میپردازد و روایتی موجز از تجربیات بالینی اولیهی فروید و نظریات سرکوب و ماهیت حافظه وی ارائه میکند. بحث فیل مالن (Phil Mollon) دربارهی برخی پروندههای ابتدایی فروید این امکان را برای خواننده فراهم میسازد تا دربارهی ریشههای بسط نظریات فروید تصوری به دست آورد. مالن بحث خود را با مختصری دربارهی جنبههای تجربیات بالینی اولیهی فروید در باب بازیابی ظاهری خاطرات سوء استفادهی جنسی دوران کودکی، عمدتاً در طول روانکاوی، آغاز میکند. با این حال تا زمانی که به ایدههای فروید دربارهی خاطرات اوایل دوران کودکی نپرداخته و ادعاهای بالینی فروید در ابتدای پیشهی روانکاویاش را بهدقت بررسی نمیکند، دربارهشان اظهار نظری نمیکند.