سینما به عنوان تاثیرگذارترین قالب نمایشی، از قوانین حاکم بر حیات روانی انسان سود میجوید تا بیشترین تاثیر را در ذهن و جان مخاطبان خود بر جای بگذارد. براین اساس، سینما بااستفاده ازقوانین روان شناختی، به روان شناسی نزدیک میشود. تقارن سینما و روانشناسی درگستره مطالعات بنیادین و تحقیقات میدانی، بهتدریج شاخه ای از روان شناسی را با نام "روان شناسی سینما" ایجادکرده است. این شاخه از روان شناسی، نحوه استفاده از قوانین روان شناختی رابرای تاثیر در مخاطبان، والقای "معنی" پیام دهنده در مخاطب تعیین می کند. گرچه روان شناسی رسانه درحوزه روانشناسی اجتماعی و هنر تعریف شده است؛ اما بدلیل اهمیت سینما میزان تاثیرگذاری آن در ذهن و رفتار انسانها، می توان روان شناسی سینما را به عنوان یک شاخه مجزا در علم روانشناسی بهشمارآورد. "درونی شدن" یکی از فرایندهای اساسی در روانشناسی کلاسیک است که مورد توجه میزان قابل توجهی از نظریه پردازان روانشناسی بهویژه روان شناسان تحولی قرار گرفته است. درونی شدن به معنای "درون گنجیِ" تدریجیِ رگههای رفتار و نگرشِ الگو در مشاهدهکننده است. وقتی مخاطب ، با رگههای رفتاری وذهنی قهرمان و حوادث داستان، همذات پنداری میکند؛ بطور ناهشیار و بتدریج، رگه های مذکور را در زمینه روانی و ذهنی خویش وارد می سازد. نتایج درونیسازی، در برونسازیهای رفتاری و نگرشی مخاطب آشکار می شود. هراندازه بهره گیری از قوانین روانشناختی بیشتر باشد، میزان "تأثیر" برای درونیسازی درمخاطب بیشتر می شود.رابطه سینما و روان شناسی، یک سویه نیست. همانگونه که سینما از روان شناسی برای افزایش تاثیر بهره می برد، روان شناسی نیز از مولفههای ساختاری و دراماتیک هنرهای نمایشی بویژه سینما سود می جوید. روش روان نمایشگری که بسیاری از اختلالات روانی بویژه اختلالات خلقی را بهبود می بخشد، از عناصر و قوانین دراماتیک استفاده می کند. کشف تعارضهای روانی، ارائه راه حل برای گشایش آنها و برون ریزی های هیجانی، از مواردی است که درحوزه درمانگری روانی مطرح هستند و در سینما، به خوبی و عمیقا قابل انجام است. همچنین درزمینه ارتباطات بینفردی و ارتباطات جمعی، روان شناسی از مطالعات هنرهای نمایشی برای استفاده از زبان بدن، باهدف تاثیر بر ارتباطات بین فردی بهره می برد. البته مطالعات روان شناسی اجتماعی در زمینه ارتباطات نیز به هنرهای نمایشی کمک می کند.یکی از وجوه مهم شخصیت آدمی که بروز عواطف و احساسات را سامان می دهد، "هیجان " است. بهره گیری از هیجانات مثبت و منفی می تواند در شخصیت پردازیِ مورد نظر درهنرهای نمایشی مورد استفاده قرارگیرد. این قوانین در "روان شناسی هیجان" موجود است که عموما در عرصه فیلمنامه نویسی و انتخاب تیپ و نحوه بیان کلامی و غیرکلامی درسینما مورد توجه نویسندگان و کارگردانان حرفه ای و کاربلدِ سینما قرارمی گیرد. ازسوی دیگر، نحوه بکارگیری هیجان و زبان بدن و جریان آن درزمینه داستان پردازی، موضوعی است که روان شناسی هنر، وامدار هنرهای نمایشی است. شخصیت، کلیتی منسجم از ترکیب صفات و رگه های درونی و بیرونی انسان است که رفتار آدمی را سامان می دهد و متقابلا از رفتار وی، تاثیر می پذیرد. شخصیت، محوری ترین مفهوم روان شناسی است که ناظر به شاکله انسان است. من، خود، فرامن، هشیاری، ناهشیاری، کنش وری های روانی، سایه، نقاب، ریخت، منش، هیجانپذیری وعناصر دیگری که برگرفته از نظریه های گوناگون روان شناسی درحوزه شخصیت اند، مفاهیم مختلفی هستند که در توصیف و تبیین شخصیتِ "نوعی" و "اختصاصی" آدمی بکار می روند. به عبارت دیگربرای مطالعه شخصیت آدمی، لاجرم باید عناصر شخصیتی و نحوه ترکیب آنها را در ریخت های متفاوت، مورد توجه قرارداد. روان شناسی شخصیت ازمهم ترین وگسترده ترین مباحث روان شناسی است و هنرهای نمایشی بویژه سینما، برای شخصیت پردازی و به عبارت روان شناختی، تشخص بخشیدن به قهرمانان فیلم نیاز به شناخت عمیق از روان شناسی شخصیت دارد. این نیاز درنگارش رمان، فیلمنامه نویسی و تعریف شخصیت های متفاوت، توسط نویسنده، کارگردان و صحنه پرداز، و حتی چهره پرداز مورد استفاده قرارمی گیرد. براین اساس، سینماگری که با مفاهیم وفرایندهای روان شناختی وشخصیت پردازی منطبق بر اصول و قواعد روانی آشنایی داشته باشد بهتر می تواند مضمون مورد نظر را به مخاطب خود منتقل سازد. درسینمای امروز جهان، نویسندگان و کارگردانهای زیادی هستند که به طور جدی از روان شناسی در کار درام وصنعت سینما استفاده می کنند. طبیعی است استفاده از علم روان شناسی می تواند درجهت "ترغیب"، تاثیر و"القا" و نیز "اغوا" صورت پذیرد. این نحوه ازاستفاده، به هدفهای آشکار و پنهان فیلمساز بستگی دارد. مهم این است که سینما، نمادی از معانی هستند که از پیام دهنده ( باهرنیتی ) به مخاطب منتقل می شود. به عبارت دیگر، هرچقدر فیلم، روانشناسانه تر باشد، تأثیر و نفوذ آن برمخاطب درخشان تر خواهدبود تاجائی که مضامین ومعانی مورد نظر فیلم، در جان مخاطب "حک" خواهدشد. کتاب "روانشناسی درسینمای هالیوود" نوشته اسکیپ یانگ، ناظر به اهمیت سینما و استفاده آن از روان شناسی در سینمای هالیوود است. این کتاب، استفاده سینمای حرفه ای از روان شناسی را به عنوان یک اصل مسلم و ضرورتی هنری به خوبی مطرح کرده است. تلفیق خوب مباحث سینما و موضوعات روان شناختی، هردو ، به منزله دو بال محتوایی وساختاری، سینمای اثرگذار را مطرح می سازد. موضوعاتی چون: نماد درفیلم، رفتار انسانها درسینما، کهن الگوها و تعارضات فردی واجتماعی، تاثیر نمایش در بهبود اختلالات روانی، هیجان دهی، درک روایی فیلم، برانگیختگی هیجانی و انگیزشی، الگو سازی و شکلدهی رفتار، تغییر نگرش و ایجاد تصورات قالبی و باورها و استفاده از فیلم در روان درمانگری فردی و جمعی، ازجمله موضوعاتی هستند که دراین کتاب بحث شده و تعامل نزدیک سینما و روان شناسی را به رخ کشیده است.ترجمه این کتاب توسط اساتید هنرشناس دانشگاه الزهرا و دانشگاه آزاداسلامی بوئین زهرا، خانمها دکتر سیده فاطمه موسوی و دکتر لیلا گنجی، به خوبی صورت پذیرفته است. دغدغۀ اصلی مترجمان، طرح ضرورت تلفیق و یا بهتر بگوییم، تعامل روانشناسی و سینما برای تاثیر بیشتر در جهت انتقال معنی بوده است. مترجمان محترم در پی تذکر این واقعیت هستند که سینمای هالیوود با اهداف آشکار و پنهان خود، سعی دارد ایدئولوژی و "رویای امریکایی" را به بهترین شکل در ذهن و جان مخاطبان خود در سراسر عالم جریان دهد. طبیعی است میزانی ازموفقیت این سینما بدلیل استفاده از علم روان شناسی برای انتقال مضامین و معانی مورد نظر خود بوده است.طبعا سینمای" نجیب" و"متعهد" نیز برای انتقال معانیِ بلند و والای الهی وانسانی خود نیازمند استفاده از زبان هنر، و بهره گیری از علومی چون روان شناسی است که قوانین آن برحیات روانی انسانها حاکم اند. درغیراین صورت، معانی به خوبی تا عمق ذهن و جان مخاطبان نفوذ نمی کند؛ خصوصا آنکه سینمای متعهد، رسالتی فراتر از حوزه ملی، و گستره ای به اندازه همه انسانها دارد.