امیر بچهی سهراه شکوفه، آرزو دارد خیلی زود پولدار شود تا مجبور نباشد پول تو جیبیاش را از پدرش که باغبان پارک شکوفه است، بگیرد. او که علاقه به درس و مدرسه ندارد، دو ساله شده و اگر امسال هم مردود شود، از مدرسه اخراجش میکنند. امیر آرزوهای بزرگی دارد، اما برای رسیدن به آرزوهایش اراده و پشتکار لازم را ندارد؛ پس راه میانبر را انتخاب میکند… اسی، بچهمحل امیر که دستی در کارهای خلاف دارد و به قول امیر «وضعش توپ است»، سر راه امیر قرار میگیرد. امیر به دار و دستهی اسی راه پیدا میکند و پایش به کارهای نانوآب دار و خلاف باز میشود.. لطیف و همایون، همکلاسیهای امیر، نگران او هستند و تلاش میکنند تا مانعش شوند، اما امیر حرف کسی را گوش نمیکند.