«در میان ایرانیان: کلیدی برای درک چالشها و واقعیتهای ایران» نوشته نایجل کولتارد، بازرگان انگلیسی به همراه مقدمهای از سر ریچارد دالتون (سفیر سابق بریتانیا در ایران) است. کتاب «در میان ایرانیان» را میتوان در ادامهی سنت سفرنامهنویسی دانست که با نگاهی عاری از پیچیدگی، اما بهطرزی مستدل به تحلیل جامعه و حکومت ایران میپردازد. شاید برجستهترین نکتهی کتاب این باشد که نایجل کولتارد در دام قدیمی اما همیشه جذاب «خلقیات ما ایرانیان» نمیافتد و تحلیلش هم در این زمینه دقیق و عاری از سوگیری غیرعلمی است. البته باید توجه داشت که کتاب «در میان ایرانیان»، صرفاً سفرنامه نیست، بلکه نوعی حدیث نفس است که حاصل زندگی و آشنایی کمابیش چهل ساله با ایرانیان است. بیتردید بهعنوان خوانندهای ایرانی از بیشتر این حقایق و جزییات و تحلیلها اطلاع داریم. اما آنچه کتاب را برایمان جذاب میسازد، نگاه نویسندهای اروپایی است که خود طی چهار دههی گذشته، سالها در ایران زندگی و کار کرده است و نگاهی بیرونی از این واقعیات در اختیارمان میگذارد. نگاهی که خودمان به سبب نزدیکی بیش از حد از تصور، آن را نمیبینیم. در بخشی از کتاب میخوانیم: «سر ریچارد دالتون سفیر پیشین انگلستان در ایران در مقدمهی کتاب میگوید؛ نایجل، روایتِ شگرفی از تاریخِ مربوط به این دوره ارائه میکند که با توصیفِ پرشورِ دریافت مردی جوان از تهرانِ زمان شاه و خاطرات انقلاب سال ۱۹۷۹ آغاز میشود و با تألیفی استادانه در جریان آخرین تحولات قرارمان میدهد. سیاستِ تجارت و سرمایهگذاری در ایران هم به خوبی توصیف شده است. تحلیلش از چرایی شیوهی رفتار مردم در موقعیتهای روزمرهشان بسیار منصفانه، رک و ساده است. وی مینویسد؛ مهمانی غربی که برای تجارت از ایران دیدار میکند، باید راهش را از بین نزاکت بیش از اندازهی اکثر ایرانیها [تعارف] و جسارت شدیداً سودجویانهشان که زادهی واقعیتهای اجتماعی و اقتصادی تلخ است، پیدا کند. درسهای ناشی از تجربهی طولانی تجارت به شیوهای جدّی اما سرگرمکننده و ملیح ارائه شدهاند. پس، این انتخاب زیرکانه که از بین طرحهای بیشمار کدام پروژه را پی بگیرید، اهمیتی کلیدی دارد. ایران کشور بزرگی است که میخواهد هم قدرتمند باشد و هم به لحاظ تکنولوژیک پیشرفته. امروز تحت چماق تحریمهای بینالمللیای قرار دارد که تا اندازهی زیادی به حاصل مذاکرات بر سر برنامهی هستهای مورد منازعهاش بستگی دارد. سیاست ایران کاستن از نگرانیهای بینالمللیای است که تدریجاً میتوانند تاثیرات فشارهای موجود بر آنان را برطرف کرده و بار دیگر به دنبال توسعه بروند. زیرا بدون توسعهای که سروسامان دادن به روابط بینالمللیاش به همراه میآورد، به لحاظ مادی پیشرفت نخواهد کرد. ایران از لحاظ اخلاقی، تصویری چه بسا پیچیدهتر است که عمدتاً از تنشی حلنشده بین رسالت مذهبی نظام حاکم و اشتیاق اکثر مردم به حقوق و آزادیهایِ موجود در جاهای دیگر ناشی میشود.»