«بیخودی به خیلی چیزها بها می دهند؛ مثل خودکشی.» پسر به زرنگی خودش خندید. مادربزرگ که داشت در ترافیک وسط روز رانندگی می کرد، کمی کلافه به نظر می رسید. پسر با تأکید بیشتری گفت: «مثلا همین! برای خودکشی نوجوانان، آن هم توی یک چنین بخش عقب افتاده ای در آمریکا، دو تا خط تلفن گذاشته اند!»