طب عامه بخشی از نظام بهداشتی و درمانی مردم ایران بر پایه ساختار های اعتقادی و باور های فرهنگ ایشان است. حوزه معنایی و نیز حوزه کاربردی اصطلاحاتی چون پزشکی مردمی ، پزشکی عامیانه و پزشکی سنتی قرابت هایی با یکدیگر دارند که همین امر باعث می شود به کارگیری آنها از سطوح مختلف علمی و همچنین مردمی ، نوعی خلط معنا را باعث شود. اگر بخواهیم اصطلاحات دیگری چون قوم پزشکی ، طبابت خانگی و درمانگری عامه را نیز با نکته سنجی به کار بریم ، بی شک دچار سردرگمی خواهیم شد ، همین امر باعث شده تا نتوان به راحتی یک چهار چوب عمومی و گویا به منظور مشخص ساختن حوزه معنایی و کارکردی اصطلاحات دنیای طبابت عامیه وضع نمود.
از سوی دیگر ، نسبی بودن واژه عامه و منعطف بودن آن در قالب زمان و تاریخ ، باعث شده تا این نوع طبابت غیر متعارف از نظر علمی ، به سختی الگوی واحدی را بپذیرد اما همواره یک رکن پایدار و ثابت در آن وجود دارد و آن این است که : اساس این نوع از طبابت، باور های بهداشتی و رفتارهای درمانی عموم مردم محسوب می شود ، همین اصل باعث شده تا این تعریف از طب عامه ، کم و بیش میان اندیشمندان پذیرفته شود که در طب عامه همه چیز از علت تا تشخیص و درمان بیماری ها با باور ها و اعتقادات مذهبی و جمعی مردمان مرتبط است ، به طوری که می توان آن را همسو بودن عقاید خاص درباره علت بیماری ها و جهان بینی عمومی اجتماع تعریف کرد. ریشه دار بودن این طب در اسطوره ها و آمیختگی آن با باورهای خرافی و مذهبی و نگرش آن به عوامل و عناصر فراطبیعی و جادویی و به کار بستن آداب و روش های خاص و عجیب درمانی ، تا حدی زیاد منجر شده به این اعتقاد که این طب غیر نوشتاری و شفاهی است و به شکل یکسری عادات و آداب اجتماعی از طریق سینه به سینه بین نسل های مختلف منتقل می شود .