کتاب " بیرون از گذشته، میان ایوان " رمانی پسامدرن به قلم "مهری بهرامی" است. این کتاب اولین بار در سال 1395 به چاپ رسیده و 103 صفحه دارد.
"مهری بهرامی" داستاننویس ایرانی متولد سال 1350 است. او در داستانهایش مشکلات زنان و چالشهای پیشرویشان را بیان میکند. بهرامی اکنون ساکن اصفهان است و در آموزشگاهی به تدریس سینما میپردازد. اولین کتاب او (چه کسی گفت عاشقی از یادت میرود؟) مجموعهداستانی بود که در سال 1391 به چاپ رسید. کتاب بیرون از گذشته، میان ایوان دومین کتاب بهرامی است. این کتاب رمانی خوشخوان و کمحجم است. او در این کتاب به موضوعات سادهای میپردازد که در جامعهی ما تابو محسوب میشوند. بهرامی در این رمان برای مخاطبانش مصائب زن بودن در جامعهای مردمحور را به تصویر میکشد. شخصیتهای این رمان زنانی از طبقات مختلف جامعهاند که با مشکلاتی یکسان دستوپنجه نرم میکنند. مردان در این داستان شناخت درستی از زنان و مشکلاتشان ندارند. تنها توقعاتی دارند که هر زنی نمیتواند آنها را برآورده کند. این رمان گریزی کوتاه و دردناک به زندگی زنان این جامعه است. زنانی که هر روز بیصدا درد میکشند و رنجشان به رسمیت شناخته نمیشود.
راوی این رمان غیرقابلاعتماد است. از ابتدای رمان نمیتوان مطمئن بود که راوی داستان تا چه حد صادق است. آیا تمام وقایعی که تعریف میکند حقیقت دارند یا آیا تمام شخصیتها واقعاً در این داستان حضور دارند.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
«با همهی بیقراریهاش و بهانهی شوری خواستنش، دو تا بادام بیشتر به دهانش نگذاشته بود که آرام شد و رفت نشست کنج دیوار هال، خودش را توی سجاف دیوار جا داد. زانوهاش را چسباند به سینههاش و خیره شد نمیدانم به کجا. به یک جایی که قطعن نبود توی صفحهی سیزده؛ یعنی آنجا را ننوشته بودم توی آن صفحه.»