شب از راه میرسید. «حوزه سیار» همچنان به رفتوآمد در میان دریف تختها ادامه میداد: حالا در بخش زنان بودند، با آن پاراوانهایی که مرتب باید جابهجا میشدند. جمعآوری آرا تمامی نداشت. این زنهای بیمار، این پیرزنها گاهی اوقات ده دقیقه، یک ربع طول میدادند. «تموم شد خانوم؟ میتونیم بیایم بگیریم؟زن بیچاره در آن سوی پاراوان شاید هم واقعاً با خود در دجال بود. «فرم رو تا کردین؟ بله؟» پاراوان را که کنار میزدند، فرم را باز و دستنخورده همانجا مییافتند که یا رویش با خط خرچنگ قورباغه نوشتهشده و یا با گُل و بلبل طراحی شده بود.
- از متن کتاب
ایتالو کالوینو میگوید: «در یک روز ناظر انتخاباتی، انگشت بر موضوعاتی گذاشتم که تا بیش از آن هرگز جرئت نکرده بودم صحبتی از آنها به میان آوردم.»