پژوهشگری که در مولانا می نگرد از توجه به دو مسئلۀ مهم غافل نتواند بود؛ اول منابع و مبادی افکار مولانا، و دوم کیفیت و میزان دریافت مخاطبان معاصر و مریدان از سخنان مولانا. اگر معارف سلطان العلما و مقالات شمس تبریزی به لحاظ مسئلۀ اول اهمیت دارد، رسالۀ سپهسالار و مثنوی های سلطان ولد نیز راهنمای خوبی برای تحقیق در مسئلۀ دوم است. آنچه سپهسالار دربارۀ وجد و سکر و استغراق و خوف و رجا نوشته، گاهی برای فهم اشارات مولانا در این مقوله ها کمک می کند و در هر جا نشان می دهد که پروردگان مکتب او به این مسائل چگونه می نگریستند. به نظر ما ارزش ویژۀ این جنبه از رساله نیز که نگرش خواص اصحاب مولانا را نسبت به پاره ای از امهات مباحث عرفانی روشن می کند ناشناخته مانده است. مبحث توحید و اتحاد و فرق میان آنها حاوی نکات دقیق و تأمل انگیز است. سپهسالار این مبحث را با دو بیت از خاقانی به پایان می برد و آن یادآور اهمیتی ست که شمس تبریز در مقالات خود برای خاقانی قائل است.