نویسنده کتاب را این گونه معرفی می کند: «با نگارش این کتاب خواستم معنای واقعی زندگی را به دست آورم. هنگامی که خیلی جوان بودم، همیشه دوست می داشتم راز زندگی شاد و سعادتمند را کشف کنم. به موسیقی های فراوانی گوش می دادم و فیلم های گوناگونی را تماشا می کردم و از بیشتر اتفاقاتی که در زندگی ام می افتادند، لذت می بردم. بیشتر از همه قصد داشتم قبل از آنکه بمیرم بدانم زندگی چیست و چه خاصیتی دارد. در سن هشت سالگی هنگامی که پدرم از دنیا رفت، حس قوی تری برای شروع تحقیقاتم در من به وجود آمد. پدرم ۳۶ ساله بود و زندگی کوتاهی را پشت سر گذاشت، اما هرگز نمی دانست که رازهای فراوانی بوده اند که او با بی خبری از آنها دنیا را ترک کرد».