نمایشنامه “نکراسوف” را هجونامهای علیه متعصبان غربی طرفدار جنگ سرد میدانند که به موضوع پناهندگان و مهاجران روسی میپردازد. برخی خواستهاند این اثر را «مسخره بازی» توصیف کنند و ناقدی در این باره شک روا میدارد که: “نکراسوف چیست؟ لودهبازی؟ کمدی؟هجو؟ نمایشنامه به آسانی اجازۀ تعریف شدن نمیدهد. نکتۀ مسلم این است که ماجرا در فضایی اجتماعی و سیاسی روی میدهد…”
این نمایشنامه به بحبوحۀ جنگ سرد میپردازد. فریبکار بزرگی که پلیس در تعقیبش است بر حسب تصادف به خانۀ روزنامهنگاری میرسد. در آن روزهای پرشایعه، چون یکی از وزیران شوروی چند روز در انظار ظاهر نمیشود، فرصت خوبی است که روزنامههای جنجالی او را چون کسی که «آزادی را انتخاب کرده» بخوانند. و کلاهبردار حرفهای تحت تعقیب پلیس بهترین کسی است که میتواند این وزیر به اصطلاح فراری باشد و لو دادنها و افشای رازها بر تحولهای جامعه اثر میگذارد. دستگاههای اطلاعاتی با علم به اینکه چه کسی در نقش وزیر فراری فرو رفته میخواهند از او بهرهبرداری کنند.
سهمی که سارتر در این اثر برای روزنامههای ارتجاعی و دروغپرداز درنظر گرفت، باعث شد که روزنامهها نیز دندان نشان دهند و با سکوت کاملاً درخور ملاحظه این نمایشنامه را خفه کنند. “نکراسوف” تصویری از وحشتها، هذیانها، جنون و توهمات و افسانهپردازیهای ضدکمونیستها ارائه داده و در همه اجراهایش با اقبال تماشاگران تئاتر مواجه شده است.
سارتر روشنفکری کمونیست و اگزیستانسیالیست بود که البته هیچگاه به عضویت حزب کمونیست درنیامد. او علاوه بر نمایشنامهنویسی و رماننویسی، یک فعال سیاسی به حساب میآمد و از این جهت نیز تاثیرات فراوانی بر روشنفکران و هنرمندان زمانهاش گذاشت.