دوبخش از صورت کسی بیاورم کافیست سیاه کند روزگارم و خانهام و این رای روی سیاه مفعولی را برداریم از پشت هرچه باز دراز باید بکشم مثلا با خیال تخت و خودم را درست و حسابی بزنم به آن راه به رفتار گوری رفته یک جای دور با تاریکی خود از بس که کسی نمیکندش پر دست آخر هم معلوم است که با دو بخش از صورت کسی فقط نظری ندارم جز اینکه بگوییم چشم!