مسئله اصلی کتاب حاضر چگونگی خوانش دیالوگهای افراد و بهعنوان فیلسوف - نویسنده است که همهچیز را به نوشتار در قالب قلم و صفحه نمیسپارد و اندیشه خود را فراسوی آنها میداند. در این کتاب نویسنده سعی نموده تا محورهای اصلی نظرات خود را در مواجهه با مباحث با نظرهای مقابل بهصورت فشرده و غالباً کوتاه مطرح کرده و تبیین نماید. به نظر میرسد نویسنده سعی در نشان دادن این مهم دارد که برای افلاطون فلسفه و فلسفیدن در ارتباط مستقیم با نوشته و نوشتن قرار دارد.