رؤیاها بهگو نهای شگفت انگیز به ما میآموزند تا با نرمی و سبکبالی روح خود به جهانهای دیگر پرواز کنیم و بیدرنگ، دیگر و دیگرگونه شویم. رؤیا بهترین گواه این مدعاست که ما، نه محکوم به تن دادن به واقعیتهای تلخ این جهانیم، و نه محبوس در تنگی قفس تن، و نه برده خواستههای خوار خویشتن، بلکه در عالم رؤیا قادریم چون پروانهای، از پیله تنیده به تن خود رهایی یابیم، با بالهایی رنگارنگ از خیال بر شانههایمان، از تنگ ترین و تاریک ترین سیاهچالها به دوردستترین آسمانها و پهناورترین دریاها و سبزترین سزرمینهای سرشار از آزادی و هوای تازه پرواز کنیم. آری، انسان با نوشیدن از چشمه جوشان خیال و پرسه زدن در سرزمین رؤیاها، همواره جوان میماند؛ گرچه عمری را طی کرده باشد. و چه بسا که ما بی رؤیا بسیار زودتر پژمرده و پیر میشدیم و افسرده از اندوه و افسوس خوار زمانهای از دست رفته.