فرانتس کافکا در کتاب یادداشتها میگوید: «آن که در حال زندگی نمیتواند بر آن چیره شود، نیازمند دستی است که ناامیدیای را که تقدیر برای او رقم زده، اندکی کنار بزند.» جنگ جهانی دوم جایی از تاریخ جهان است که تقدیر تلخ و سیاهی را برای میلیونها میلیون انسان رقم زده است. سالهای جنگ جهانی سالهایی است که شاید انسان نیازمند همان دستی بوده که کافکا از آن سخن میگوید. هرچند واقعیت زندگی تلخ تر از این حرفهاست . برای بیشتر آدمهایی که در منجلاب جنگ گرفتار شدند این دست معجزهگر تنها دست مرگ بوده است. اگرچه دیوید فوئنکینوس زادهی سالهای جنگ نیست و سالها بعد در اروپایی که تلاش میکرد جنگ را به فراموشی بسپارد به دنیا آمده، اما تصویر زیبایی از زنی رقم زده است که جنگ دامن زندگی او را گرفته است. رمانی جذاب و لطیف که براساس زندگینامهی شارلوت سالومون نوشته شده است.