«رژیسور» سعید تشکری نخستین جلد از تریلوژی داستانی او درباره روشنفکران مشهد طی صد سال اخیر است که چند سال پس از انتشار مجلد دوم و سوم این سهگانه با عنوان «پاریس پاریس» و «مفتون و فیروزه» به بازار آمده است. داستان این کتاب مضمونی عاشقانه دارد و در کنار روایتی عاطفی از رابطه یک […]
«رژیسور» سعید تشکری نخستین جلد از تریلوژی داستانی او درباره روشنفکران مشهد طی صد سال اخیر است که چند سال پس از انتشار مجلد دوم و سوم این سهگانه با عنوان «پاریس پاریس» و «مفتون و فیروزه» به بازار آمده است. داستان این کتاب مضمونی عاشقانه دارد و در کنار روایتی عاطفی از رابطه یک مترجم زبان فارسی دانشگاه سن پترزبورگ به نام نینا با افسری روسی، ماجرای به توپ بستن حرم رضوی به دست ارتش روسیه تزاری را نیز روایت می کند: «گُلشا بلندبالا نبود. اما کوتاه هم نبود. تمام صورتش در همان نگاه اول نشان میداد از تیرهٔ روسها نیست. ایرانیان را خوب میشناخت. موهای مشکی. چشمهای درشت و عسلی. اما به دو زبان فارسی و روسی خوب حرف میزد؛ نه به اَدا، دقیق و بهجا. نماز هم میخواند. خوب نگاهش کرده بود. روسیخان نخواسته بود مثل برادر دیگرش از راه باکو به ایران برود. مقصد برادرش تهران و گراند هتل بود.» آنهایی که به تاریخ علاقه دارند این رمان را بخوانند! البته آنهایی هم که به تاریخ علاقهای ندارند، باید این رمان را بخوانند چون سعید تشکری، نویسنده خوب و باسابقه کشورمان تاریخ را جوری غافلگیرانه روایت میکند که نفس در سینه حبس میشود. بیان تشکری و نگاه شاعرانه او به تاریخ هر خوانندهای را دعوت میکند، بار دیگر پای حکایتش بنشیند.