میدانم تو تمام این راه را برای تمام این راه آمدهای آسمان حافظهی ما را میخواست و پوست تو از هر زمانی شفافتر بود اما کسی شهادت نمیدهد... لمسهای او بینایی مرا میخوردند رشتههای نور تو را پس میزدند و روز دستهایش را با ما پاک میکرد.