کتاب
جست‌وجوی پیشرفته
    ناشر
      پدیدآورندگان
        این کتاب را خوانده‌ام.
        0
        این کتاب را می‌خواهم بخوانم.
        0

        آواز یک کابوی (نمایشنامه)

        0 (0)
        ناموجود

        مشخصات کتاب آواز یک کابوی (نمایشنامه)

        ناشر
        تعداد صفحات
        104 صفحه
        شابک
        9789642439461
        سال انتشار
        1396
        نوبت چاپ
        1
        قطع
        رقعی
        جلد
        شومیز

        دربارۀ کتاب آواز یک کابوی (نمایشنامه)

        آواز یک کابوی نمایش‌نامه‌ای از سارا رول نمایشنامه‌نویس آمریکایی در چهار پرده است. سارا رول در این اثر نگاه متفاوتی به زندگی امروز کرده است. این اثر از معروف‌ترین آثار رول است که علایق شخصی در آن محوریت دارد.

        درباره کتاب آواز یک کابوی

        مری و گریک یک زوج جوان هستند که ازدواج و بچه دار شدنشان در نمایش‌نامه اتفاق می‌افتد. در این میان دوست و همکلاسی دوران دانشگاه آنها پس از چند سال با مری تجدید دوستی می‌کند و در خلال این دوستی نگاه مری به زندگی و مقتضیات آن تغییر می‌کند.

        خواندن کتاب آواز یک کابوی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

        علاقه‌مندان به نمایش‌نامه‌‌خوانی و دوست‌داران ادبیات غرب را به خواندن این اثر دعوت می‌کنیم.

        درباره سارا رول

        سارار رول از بزرگان نمایش‌نامه‌نویسی آمریکا محسوب می‌شود. او از سال ۲۰۰۱ تاکنون سیزده اثر نوشته و به جهان نمایش عرضه کرده است که آواز یک کابوی پنجمین آنها است. نمایشنامه‌های سارا رول فضاهای رازآلود و پر از غافلگیری دارند با زمینه‌ای کمرنگ از مباحث روان‌شناسانه و شرح و تفسیرهای زیاد. علاوه بر آواز یک کابوی، نمایش‌نامه خانه پاکیزه او هم به فارسی ترجمه و منتشر شده است.

        بخشی از کتاب آواز یک کابوی

        رد برای مری کمی نوشیدنی می‌ریزد.

        مری: دلم می‌خواست بهت هدیه بدم.

        رد: ممنون از لطفت.

        مری: امسال عید حوصله جشن گرفتن نداشتم، حتی یه دونه از هدیه‌ها رو هم کادو نکردم. همه رو کریک کادو پیچ کرد.

        رد: منم تا حالا هیچ چیز رو کادو نکردم.

        مری: جدی؟ پس تو چطوری دوستاتو غافلگیر می‌کنی؟

        رد: من خودم استاد غافلگیر کردن همه‌ام. احتیاجی به کادو نیست.

        مری: آره قبول دارم.

        رد: دیگه ما اینیم. راستی کلوچه‌هامون یادمون رفت.

        هر دو کلوچه‌هایشان را از جلدهایشان بیرون می‌آورند.

        مری: کلوچه تو چه طعمی داره؟

        رد: مال تو چه طعمی داره؟

        مری: اول تو بگو.

        رد: خانم‌ها مقدمن.

        مری: خب خودتم یه خانومی دیگه.

        رد: نه نیستم.

        مری: به نظر من که تو فقط شبیه زنای دیگه نیستی.

        رد: نه.

        مری: ببینم این اصطلاح اول خانوم‌ها تا حالا تو را متعجب نکرده؟ واسه من که خیلی تعجب‌آوره.

        رد: چه چیزی باعث تعجبت می‌شه؟

        مری: ببین هر وقت که یه مرد می‌گه اول خانوما و در رو براشون باز می‌کنه و پشت سرشون حرکت می‌کنه من با خودم میگم الانه که یه اردنگی محکم به خانومه بزنه.

        رد: آره، احتمالش هم کم نیست.

        مری: دوست دارم یه زن واقعی باشم، دوست دارم همیشه اظهار نظرای درست بکنم.

        رد: من فکر می‌کنم تو همین الانم یه زن واقعی هستی.

        مری: نه نیستم.

        رد: چرا هستی.

        مری: نه، من لباسای مناسبی نمی‌پوشم، نمی‌تونم اونطور که باید و شاید جواب نامه‌های تو رو بدم یا در مورد مرگ بنویسم. می‌دونم که نمی‌تونم.

        رد: خیلی خب، به نظر من تو یه زن حقیقی هستی.

        مری: ازت ممنونم.

        رد: ولی یه زن حقیقی می‌دونه چطور باید به یه جمله تحسین‌آمیز جواب بده.

        مری: خب منم جواب دادم دیگه، ندادم؟

        رد: چرا (به کلوچه‌ها اشاره می‌کند.) خب، حالا فکر کن من دوباره بهت گفتم اول خانوما.

        مری: باشه.

        مری جلد کلوچه را باز می‌کند.

        سرگردان و درمانده به نظر می‌رسد.

        : این‌که خالیه.

        رد: خالیه. چقدر بد.

        : بذار یکی دیگه رو باز کنیم.

        نظر خود را بنویسید:
        امتیاز شما به این کتاب
        ثبت نظر