در این کتاب از مجموعه قصههای نادی، ماجرای دزدیده شدن هواپیمای نادی را میخوانیم. شیطونکهای بدجنس با هواپیمای نادی پرواز میکنند و شهر را به هم میریزند. نادی نگران هواپیمایش میشود و به دنبال راهی برای پس گرفتن آن است. گوشدراز به او میگوید که نگران نباشد چون با تمام شدن سوخت، هواپیما به زمین خواهد نشست. همین اتفاق میافتد و شیطونک ها به خاطر این کار به زندان میافتند.