بدون تردید، فلسفه اخلاق یکی از شاخه های مهم فلسفه در روزگار معاصر است. در سنت فلسفه تحلیلی، بنابر یک تقسیم بندی، فلسفه اخلاق مشتمل بر سه ساحت است که می توان آنها را از یک دیگر بازشناخت. فرا اخلاق، اخلاق هنجاری، و اخلاق کاربردی. فرا اخلاق که می توان آن را انتزاعی ترین بخش فلسفه اخلاق به حساب آورد، در سه سطح به بحث و فحص فلسفی می پردازد: دلالت شناسی، وجود شناسی و معرفت شناسی اخلاق. دلالت شناسی اخلاق متکفل بحث درباره معانی واژگان اخلاقی ای نظیر خوب یا بد است. در وجودشناسی اخلاق، یکی از پرسش های مبهم حول وجود یا عدم وجود خصوصیات اخلاقی در جهان پیرامون دور می زند. در معرفت شناسی اخلاق نیز بحث بر سر چگونگی تکوین معرفت اخلاقی و رسیدن به داوری های اخلاقی موجه و معرفت بخش است. نگارنده در کتاب حاضر، به القاء مباحثی چند در حوزه فرااخلاق پرداخته است. کتاب از دو بخش با عنوان «اخلاق بدون هستی شناسی» و «روشنگری و عمل گرایی» تشکیل شده است.