رئیس قبیلهای صحرانشین که وانمود میکرد عضو فرقهٔ «فتوت» یا جوانمردی است همراه با گروهی از جوانان عضو آن فرقه در مراسم ناهاری شرکت کرد. خوردن غذا که به پایان رسید، ندیمهای آمد تا بر دستهای آنان آب بریزد. رهبر صحرانشین از شستن دست امتناع ورزید و گفت: «درست نیست که مردان بگذارند آب با دستهای زنی ریخته شود.» اما شخص دیگری پاسخ داد: «من سالهاست که به این خانه میآیم و هرگز توجه نکردهام که کسی که آب بر دستهای ما میریزد مرد است یا زن.»