روابط انسانها ابعادی چندگانه دارد، درست همانطور که انسانها خودشان هم چندبعدی هستند. به علاوه ارتباطات در سنین مختلف، معانی و حوزههای متنوعی را در برمیگیرند. در ارتباطات هم هیجان مثبت و ذوق و شوق است و هم تردیدها و نگرانیها، هم رشد است و هم تنزل، هم استرس هست و هم آرامش، هم شادی است و هم اندوه، و خلاصه ارتباط زاییدهی انسان است و خاصیت انسانی دارد. از میان انواع روابط متعدد میان انسانها، رابطهی عاطفی با جنس مخالف، قصهی دیگری دارد که هم حساس است و هم قابل تأمل. این موضوع از چند جهت اهمیت دارد: اول اینکه داشتن تمایل و احساس نسبت به جنس مخالف موضوعی تحولی است و یکی از جنبههای طبیعی رشد در دوران نوجوانی تلقی میشود. دوم، الزاماتی در جامعه برای زندگی اجتماعی و تحصیلی وجود دارد که داشتن این رابطه بخشی از زندگی واقعی و طبیعی تلقی میشود. سوم، اظهار و بروز این رابطهی عاطفی است که از نظر فرهنگی و ارزشی، تعاریف خاص و مشخصی دارد. و چهارم تأثیرات و پیامدهای مثبت و منفی متعددی بر آن مترتب است که هر انسان فکوری را به اندیشیدن وا میدارد. نگارنده پس از رویارویی با موارد متعدد رابطهی عاطفی در سنین مختلف و در سطوح متفاوت، بر آن شد تا یک کار پژوهشی میدانی را انجام دهد. این پژوهش که در سالهای ۱۳۹۰ و ۱۳۹۱ به مدت ۲۱ ماه طول کشید، به ۴۰۰ آزمودنی که بهمنظور گرفتن مشاوره و یا شرکت در کارگاههای آموزشی مراجعه کرده بودند، پس از مصاحبهی اولیه، پرسشنامهی بازپاسخ داده شد. افرادی که علاقهای به شرکت در طرح نداشتند یا خود رابطهی عاطفی را تجربه نکرده بودند، از ادامهی کار حذف شدند و درنهایت ۲۵۶ نفر مورد آزمون قرار گرفتند.