در این داستان به موضوع «دوستی کودکان با یکدیگر و قواعد آن» پرداخته میشود. در این داستان «الییت» شاهزاده خانمی است که با بهترین دوست خود که دختر عمویش نیز هست بازی میکند. اما همیشه هنگام بازی کردن او رئیس است و «آلیس» از این موضوع ناراحت است و به همین دلیل هم دیگر حاضر نیست با الییت بازی کند. حالا الییت باید تلاش کند تا دوباره آلیس با او دوست شود.