در این داستان تخیلی «گلوپس» یک هیولای کوچک است که به هیچوجه رفتار مؤدبانه و خوبی با دیگران ندارد. روزی که گلوپس به مدرسه رفت مادرش از او خواست تا یک پسر خوب و مهربان باشد؛ چرا که آدم نباید همیشه کاری را که دوست ندارد، انجام بدهد؛ اما تغییر شرایط برای گلوپس کار راحتی نیست!