عبارتی به ذهنم خطور کرد: فرق عقل و عرفان در این است که آنچه عرفان می خواهد با سکون و آرامش و خلوت به آن برسد، عقل می خواهد با جرئت و جسارت و گستاخی، سوال و خطرهای مواجهه عقلی با مسائل به آن برسد. کار عقل بسیار سخت تر از کار عرفان خواهد بود.
عقل باید از میدانی پر از سنگلاخ و خار مغیلان ذهنی و اجتماعی عبور کند تا به آرامش مورد نظر عارف برسد. اما عارف در مسیری هموار قدم می گذارد و کدام لذت بخش تر و ارزشمندتر است؟ عقل عارفانه یا عقل منتج به عرفان را باید از تصوری از عرفان و عارف، که بیشتر بوی عابد و زاهد می دهد، جدا نمود.