کتاب حاضر دیدگاهی را معرفی میکند که با توصیفهای داستانی، واقعیت نهفته در سازههای آسیبشناختی را عریان میسازد. بهرهگیری از این توصیفها، رواندرمانی را تلطیف میکند و به مثابه روشی است برای زایش اندیشه و اکتساب بینش. در این اثر نویسنده داستانهایی را روایت میکند. وی درمانگری باتجربه است که از روش تجویزی اریکسول پیروی میکند و معتقد است که بعضی از داستانها در وضعیت خلسه به ذهنش میرسیدند.