کتاب «رویایت معمایی ست» نوشتهی «برگلیوت ایبسن» را «علی کوچهری» به فارسی برگردانده است. در توضیح پشت جلد کتاب آمده است: «برای من این یک زندگی تازه بود، انگار که وارد یک دنیای جدید، جالب و کمی عجیب شده بودم. خانهی ایبسنها بر خلاف خانهی بیورنسونها- که پر از نشاط و تحرک بود- آرام و بیصدا بود. اندک کسانی برای دیدار به آنجا میآمدند، اما زندگی معنوی در خانهی ایبسن به همان شدتی بود که در خانهی پدرم بود، هرچند که شکل ابزار آن بیشتر به درون معطوف شده بود. من در آن زمان خیلی جوان بودم و خیلیچیزها را درک نمیکردم. یک مورد را اصلا نمیتوانستم درک کنم. من فرزند کسی بودم که همیشه به همهچیز وهمهکس اعتماد داشت- او به انسان ایمان داشت- هم به آنان که گفتارشان حقیقت داشت و هم به آنان که سخنانشان بیاساس بود؛ و هنگامی که پیش ایبسنها آمدم چیز دیگری را تجربه کردم. هنریک ایبسن به هیچکس و نیز به آنچه کسی برای او روایت میکرد، اعتماد نداشت. جالبی و کمی عجیب بودن ایبسن این بود که انگار او چیزها را به طور آرام در خودش ثبت میکرد. به طور مرتب پیش میآمد که اگر کسی چیزی برای او میخواست روایت کند، باید دوبار آن را تعریف میکرد. بار اول به آن گوش میداد و بار دوم به طرح سوالهای اساسی و عممیق دربارهی جزئیات آن میپرداخت، آنچه که با طبیعت به عنوان فرزند بیورنسون بیگانه بود...»