هنری عاشق تلوزیون نگاه کردن و بازی کردن است، او یک برادر به اسم پیتر دارد که از خودش کوچکتر است. هنری خیلی سربه سر برادرش می گذارد و فکر می کند پدر و مادر او را بیشتر دوست دارند، از امر و نهی و تذکر پدر و مادر هم خوشش نمی آید و مدام به دنبال نقشه کشیدن برای فرار از خواسته های آنها است.