به رغم علاقه دیرین پژوهشگران به وجوه گوناگون سیاسی- اجتماعی فرهنگ ایران معاصر که در دهه های گذشته به نحو چشمگیری افزایش یافته است ، حوزه مطالعات هنر نوگرا و معاصر ایران تنها در سال های اخیر شاهد گسترش نسبی در روش ها و رویکردهای پژوهشی بوده است. نمود این گسترش را می توان در نشریات تخصصی هنری ، کتاب ها ، برگزاری رویدادهایی چون نشست ها و نمایشگاه های سازماندهی شده ، چه در مقیاس داخلی و چه بین المللی ، دید . ضمنا در سال های اخیر پیرامون هنر نوگرا و به ویژه هنر معاصر ایران از جمله مجلات دوزبانه و کاتالوگ ها به زبان های لاتین چاپ شده است. با وجود این به نظر می رسد به غیر از نمونه های اخیر ، اغلب این نوشته ها توجه خود را عمدتا بر آثار هنرمندان ایرانی مهاجر - یا هنرمندان دیاسپورا - معطوف داشته اند که در غرب مشغول فعالیت اند. این در حالی است که صحنه هنر ایرانی در چند دهه اخیر شاهد حرکت ها و جریان ها و گاه حتی پارادایم های متنوع هنری بوده است که هر یک به نوبه خود در ساخت فرهنگ ایرانی و در مقابل بازنمودی از آن سهم داشته اند و نیازمند بررسی و مداقه جدی هستند. بنابراین کمبود منابع تحلیلی و پژوهشی در این حوزه یکی از معضلات جدی پیش روی هر پژوهشگر یا تحلیل گر خواهد بود . بر خلاف سایر زمینه های مطالعات معاصر ایران مانند علوم اجتماعی، سیاست و اقتصاد ، یکی از مشکلات گریبان گیر تالیف در حیطه هنر ، چارچوب نظری و پژوهشی مناسب در باره جنبه ها و چشم اندازهای گوناگون هنر معاصر ایرانی، کمبود نمونه ها و سوابق پژوهشی است . به بیان دیگر ، دستاوردهای اخیر به رغم ایفای نقشی کلیدی در معرفی هنر امروز ایران ، نیاز به مباحثه تحلیلی و نظری در مورد جوانب مختلف موضوع را به نحوی شایسته مرتفع نساخته اند.