اتومبیل با سرعت زیادی حرکت می کرد. رژین میل داشت خط سیر آن را بفهمد ولی چون در ابتدا بیهوش بود کشف این موضوع برایش امکان نداشت. فقط حس می کرد که پیچ و خم های بیشماری را با سرعت طی می کنند. شاید راننده می ترسید مورد تعقیب قرار گیرد و یا اینکه می خواست رژین از خط سیر اتومبیل سر درنیاورد. به هر حال چون برای پرداخت عوارض شهرداری در مقابل هیچ یک از دروازه های پاریس توقف نکردند معلوم بود که از شهر خارج نشده اند. به علاوه رژین نور چراغ های گاز کنار خیابان ها را که به فواصل معین به دنبال یکدیگر می درخشیدند از پشت پارچه احساس می کرد.