«آیلین» دومین رمان آتوسا مشفق است. این کتاب توانست جزء شش نامزد پایانی، برای جایزه ادبی معتبر «بوکر» شود. مشفق پیش از این توانسته بود جوایز ادبی بسیاری از جمله؛ جایزه بنیاد همینگوی، جایزه مکگلو و جایزه یادبود دیوید فاستروالاس را دریافت کند.
ماجرایِ رمان در دهه ۶۰ میلادی اتفاق میافتد. آیلین دختری است از جوانان ناراضی و سرکش بعد از جنگ جهانی دوم که زندگی پر از غم و اندوهی دارد و مدام در حال کشمکشهایِ درونی است. کودکیاش را در خانوادهای بیثبات با پدری معتاد و دائم الخمر میگذراند و در نوجوانی تصمیم میگیرد از خانه فرار کند. گذشتهاش از او دختری بدون اعتماد بهنفس و تنها ساخته است.
سرو وضع آشفته آیلین که نویسنده با جزئیات دقیق آن را توصیف میکند، نمودی بیرونی از روحیات افسرده او است. آتوسا مشفق، تمام خیالبافیها و ذهنیات مشوش آیلین را با ظرافت برای خواننده روایت میکند، تا مخاطب هرچه بیشتر خود را به شخصیت آیلین نزدیک احساس کند.
مشفق، فضای داستان را به گونهای توصیف کرده که سختی شرایط زندگی روزهای بعد از جنگ و سردی و اندوه زندگی آیلین را تداعی کند.
داستان از زبان آیلین و با توصیفی از خودش، آنگونه که از بیرون به نظر میرسد شروع میشود: «من مثل دختری هستم که تو منتظر دیدنش در یک اتوبوس شهری هستی، درحال خواندن کتابی در مورد گیاهان یا جغرافیا. شاید یک تور روی موهای قهوهای روشنم به سر کرده باشم. ممکن است مرا به دلیل رعشهی دستان، ضربات پا و گزیدن لبم یک دانشجوی پرستاری یا یک تایپیست در نظر بگیرید. هیچ چیز بخصوصی ندارم. برای من ساده است که این دختر را تصور کنم، یک غریبه، همزادی آرام و جوان از خودم، که دارد یک کیف چرم معمولی حمل میکند و یا درحال خوردن یک بستهی کوچک بادام زمینی است، که دارد آنها را بین انگشتان دستکشش میچرخاند، داخل لپهایش میمکد و دلواپس به بیرون از پنجره زل زده است.»
آتوسا مشفق از پدری ایرانی و مادری کروات به دنیا آمد و هماکنون در امریکا زندگی میکند.