آن سال برف زیادی باریده بود، یک روز بچههای فامیل به خانه پدربزرگ رفتند تا برفبازی کنند و آدمبرفی بسازند. آدمبرفی شبیه پدربزرگ بود. آن شب بچهها خواب آدمبرفی را دیدند که به شکلهای مختلف به دیگران کمک میکرد. این داستان مصداق این جمله است که جز محبت و نیکی، هیچچیز ماندگار نیست.