دلایل عشق تقریباً تمام مضامین مهم تفکر هَری فرانکفورت، نویسندۀ پرفروش سال 2005، را در کنار هم به صحنه میآورد. کار فلسفی او در اینجا چالشبرانگیز و نافذ است. مهمتر از همه، پرسشهایی که در این کتاب تعقیب میشود پرسشهایی بنیادین است، نه فقط برای فیلسوفان حرفهای بلکه برای همۀ کسانی که دلمشغول پرسشهایی هستند از این دست: چه چیزی در زندگی اهمیتی اصیل دارد؟ میان عقل و عشق چه نسبتی هست؟ چگونه باید زیست؟
از متن:
قصد دارم اینجا در میان دیگر مسائل به ناخرسندیها و پریشانیهایی بپردازم که انسانها کمابیش در محاصرۀ آنها هستند. اینها هم با آنگونه ناخرسندیها و پریشانیهایی متفاوت است که ممکن است معلول دشواریهای منطقی باشد، نظیر موردی که سقراط ذکر میکند، و هم با آنهایی که در واکنش به ویژگیهای جهان پدید میآید، مانند آنهایی که در فهرست ارسطو ذکر شد. اینها مواردى عملیتر است و چون با علاقۀ ما به تلاش در جهت ادارۀ معقول زندگیهامان ارتباط نزدیکی دارد، مبرمتر است. آنچه ما را به کاوش در آنها وامیدارد کنجکاوی بیطرفانه، سردرگمی، تحیر یا هیبت نیست، بلکه فشاری روانی است بهکلی از گونهای دیگر: نوعی اضطراب آزارنده یا تشویش. مشکلاتی که هنگام تفکر دربارۀ این امور با آنها روبهرو میشویم شاید گاهی گیجمان کند. هرچند محتملتر آن است که موجب احساس پریشانی و بیقراری و نارضایتی از خودمان شود.
موضوعاتی که این کتاب به آنها اختصاص یافته با تمشیت عادی زندگی سروکار دارد. این موضوعات بهنحوی به پرسشی مربوط میشود که هم نهایی و هم ابتدایی است: شخص چگونه باید زندگی کند؟ ناگفته پیداست که این پرسشی نیست که فقط حائز اهمیتی نظری یا انتزاعی باشد. این پرسش بهنحو انضمامی و بهطریقی بسیار شخصی برای ما مهم است. پاسخ ما به این پرسش مستقیماً و بهطرزی نافذ بر نحوۀ سلوک ما – یا دستکم بر چگونگی قصد ما برای این کار – تأثیر میگذارد. شاید حتی از این هم مهمتر، این پرسش بر نحوۀ تجربۀ زندگیهامان تأثیرگذار باشد.