رسالهی منطقی- فلسفی از یک سو بر رابطهی اندیشه و زبان و از دیگر سو بر رابطهی اندیشه و واقعیت متمرکز است؛ اما رویکرد آن به این روابط بهکلی با دغدغههای معرفتشناختیای که بعد از دکارت بر فلسفهی غرب حاکم بود، فرق میکند. اینجا در عوض تمرکز بر پرسشهای منطقی یا معناشناختیای است که از برخی جهات بر پرسشهای معرفتشناختی و متافیزیکی مقدماند… رساله به دو موضوع درهمتنیده میپردازد: ذات بازنمایی و ماهیت منطق و فلسفه، زیرا منطق را عامترین پیششرط امکان بازنمایی میشمارد… نخستین شاهکار ویتگنشتاین تبیینی جالب از ذات بازنماییِ زبانی ارائه میکند:نظریهی تصویری گزارهها که همزمان فهمی بدیع از منطق، تبیینی متافیزیکی از اجزاء بنیادین واقعیت، ملاحظاتی پربار دربارهی امر رازآمیز، و مفهومی انقلابی، گرچه بسیار مناقشهانگیز، از وظیفه و روش صحیح فلسفه فراهم میآورد.
این کتاب بخشی از مجموعهای با عنوان «متون محوری فلسفه» است که بناست با توضیحاتی کوتاه و روشن، گرچه نه ابتدایی، مهمترین آثار تاریخ فلسفه را به خوانندگان معرفی و آنها را برای مواجهه با خودِ این متون آماده و ترغیب کند.