پرسش این کتاب آن است که مرلو-پونتی چگونه میکوشد رسالت هنر را نه در ایجاد لذت بلکه در عریان ساختن عالم بداند. دیگر آنکه تفکر مرلو-پونتی چگونه قادر است عناصر موجود در زیباییشناسی هنر مدرن را با عناصر تفکر پدیدارشناسانۀ خود سازش دهد. و در نهایت اینکه او چگونه سعی دارد ضمن تأکید بر رسانۀ نقاشی، رهیافت هنر مدرن را به مثابۀ تفکر عرضه کند.