کتاب
جست‌وجوی پیشرفته
    ناشر
      پدیدآورندگان
        %
        این کتاب را خوانده‌ام.
        0
        این کتاب را می‌خواهم بخوانم.
        0

        رز خارزار

        0 (0)
        قیمت:
        90,000 تومان 85,500 تومان

        مشخصات کتاب رز خارزار

        ناشر
        تعداد صفحات
        84 صفحه
        شابک
        9789642432585
        سال انتشار
        1397
        نوبت چاپ
        1
        قطع
        رقعی
        جلد
        شومیز

        دربارۀ کتاب رز خارزار

        شما هم اگر طی دو سه دهۀ اخیر در فضای ادبیات ایران حضور داشته‌اید، احتمالاً تعابیری نظیرِ «ادبیات پست‌مدرن» و «داستان پست‌مدرنیستی» به گوشتان خورده است، اما نکتۀ جالب این‌جاست که چنین تعابیری بیشتر از کتاب‌های فلسفی و نظری به چنین فضایی سرریز کرده و همچنان تعداد پرشماری از نمونه‌های اصلی پست‌مدرنیسمِ ادبی در ایران ترجمه‌نشده باقی مانده است. در واقع، ما در حالی از ادبیات پست‌مدرن در ایران صحبت می‌کنیم که اغلب به آثار ادبی شاخص در این زمینه دسترسی نداریم. از این نظر، موقعیت رابرت کوور در فضای ادبی کشورمان به‌خوبی نشان می‌دهد که اوضاع از چه قرار است. کوور در کنار نویسندگان آمریکایی دیگری نظیر دونالد بارتلمی، ویلیام گس، جان بارت و ویلیام گدیس، از چهره‌های کلیدی ادبیات پست‌مدرن آمریکا به حساب می‌آید، اما در کشور ما بسیاری حتی نام او را هم نشنیده‌اند. رز خارزار نخستین اثر مستقل کوور است که با ترجمۀ بابک مظلومی از سوی انتشارات افراز منتشر شده است. چنان‌که مظلومی در یادداشت کوتاه خود در ابتدای کتاب نوشته، «مسائل سیاسی روز آمریکا مانند نقش نیکسون در پروندۀ جاسوسی جولیوس و اتل روزنبرگ (آدم‌سوزی در ملأعام)، کندوکاو در خواهش‌های تن (اردنگی به خدمتکار و مهمانی جرالد) و روایت پست‌مدرن افسانه‌های کهن (رز خارزار، پینوکیو در ونیز، افسانه‌های اووید و هزار‌و‌یک‌شب) از مضامین عمدۀ داستان‌های این نویسنده است. اقبال کوور به فراداستان (metafiction) – از مؤلفه‌های ادبیات پست‌مدرن – از نکات نظیرگیر آفریده‌های اوست؛ آفریده‌هایی که دستمایۀ آنها را انسان داستان‌سرا و داستان‌سرایی تشکیل می‌دهد». با هم پاره‌ای از رز خارزار را می‌خوانیم:

        پری حکایت می‌کند یکی بود یکی نبود، دخترکی سرکش و کله‌شق بود که به حرف پدر و مادرش گوش نداد و بالای برجی مخفی رفت. آن‌جا پیرزنی سرگرم نخ‌ریسی بود. دوکی به تن دختر فرورفت که او را به خوابی صدساله فرو برد. اسمش چه بود؟ نمی‌دانم. وسط حرفم نپر. من بودم، مگر نه؟ نه، رز، یکی دیگر بود. گمانم نامش زیبا بود. این داستان را پیش‌تر هم شنیده‌ام؟ ساکت شو دیگر! وقتی صدسال تمام شد، شاهزادۀ جوان خوش‌قیافه‌‌ای او را بیدار کرد. شاهزاده نه یک دل، صد دل عاشق دختر شده بود و هروقت می‌توانست سرِ زنش را به تاق بکوبد – که معمولاً دو هفته یک‌بار می‌شد – سراغش می‌آمد. مگر شاهزاده ازدواج کرده بود؟! البته که کرده بود. مگر به تو نگفتم؟ باید فراموشم شده باشد. ولی این موضوع دختر را ناراحت نمی‌کرد؟ آن هم بعد از این همه سال انتظار؟ چرا ناراحت نمی‌کرد ولی چون قرنی از عمرش می‌گذشت، می‌دانست احتمالاً کمی امّل است درصورتی‌که شاهزاده فردی امروزی با عقایدی متفاوت بود.

        نظر خود را بنویسید:
        امتیاز شما به این کتاب
        ثبت نظر