اجاره نشین ها روایت نویسنده ای است به نام هری لسر که ده سال درگیر نگارش رمانش بوده، حالا که به فصول انتهایی آن است، باید خانه ای را که سال ها در آن قلم میزده ترک کند. در این میان، حضور مهمان ناخوانده داستان، که خود نیز نویسنده ای سیاه پوست است. اتفاقاتی را رقم میزند که زندگی لسر را به کلی تحت الشعاع قرار میدهد.
«دنیا پر است از آدم هایی که در کمین آدم هایی نشسته اند که آن ها را نمی شناسند. غریبه هایی بی خانمان بیش از پیش در این اطراف اند. خدا از زمان آفرینش انسان باید صدا زدن اسامی را به خودش واگذار میکرد: یعقوب با اسماعیل ملاقات میکند. من برادر نیستم. چه کسی میگوید؟ به اتاق مطالعه برگشت، شتابان شروع به نوشتن کرد، انگار صدای پایان سقوط دنیا را در گودال زمان شنیده بود و دعا کرد قبلش آخرین واژه خود را بنویسید.