مهمترین آموزههای مکتب تفکیک عبارتاند از: جدایی راه دین از فلسفه و عرفان؛ برتری شناخت دینی؛ استناد این شناخت به قرآن و حدیث؛ اتکا به ظاهر آیات و روایات و سرانجام رد هرگونه تأویل. مکتب تفکیک کارش را با نقادی فلسفه و بیاعتبارسازی آن آغاز میکند، اما میکوشد از طریق آن کسب اعتبار کند. شاید در متون معاصر حملهای تندتر و بیرحمانهتر از نقدهای طرفداران این مکتب به فلسفۀ اسلامی نتوان یافت، اما در همین متون بزرگان این مکتب «فیلسوف تفکیکی» لقب میگیرند. مدعیان تفکیک ما را به نوعی خاص از عقلانیت دعوت میکنند که به نظر میرسد با عقلانیت رایج تنها اشتراک لفظی دارد. آنان ما را به تعبد و قبول آموزهها و رازهایی فرامیخوانند که نهتنها برای آنها دلیلی به دست نمیدهند، که حتی معتقدند ما توان ادراکشان را نیز نداریم.
در این کتاب پس از مروری بر سنت فلسفهستیزی در جهان مسیحیت و اسلام، مهمترین آموزههای مکتب تفکیک مطرح و نقد میشوند. سپس روششناسی طرفداران این مکتب موردتوجه قرار میگیرد و آنگاه آرای شخصیتهای برجستۀ این جریان فکری و چالشهایی که آنان با شخصیتهای برجستهای مانند علامه طباطبایی داشتهاند کاویده میشود.