سایمون سانتیاگو از وقتی یادش میآید می تواند با مردهها حرف بزند. او پدر و مادرش را در یک تصادف از دست میدهد و بعد از آن با عمویش زندگی میکند. چیزی نمیگذرد که سایمون در «آژانس روحگیری» مشغول به کار میشود و بار سنگینی روی دوشش است: خلاص شدن از شرّ ارواح...
و اما مأموریت جدید سایمون این است: فراری دادن ارواح از یک کتابخانۀ قدیمی.
در این کتابخانه چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟ آیا سایمون جان سالم به در خواهد برد؟....
کتابخانهی ارواح رمانی وحشتناک و کمحجم است پر از هیجان و ماجراجویی. کافی است اولین صفحه را شروع کنید، آنوقت میبینید تا پایان کتاب نمیتوانید آن را زمین بگذارید!