کتاب حاضر، شامل داستان کوتاه گزارشی برای یک آکادمی و همچنین نقد و تفسیر این داستان و داستان دیگری بهنام «مسخ» از همین نویسنده است. در داستان میخوانیم: «یک میمون با زبانی پیشرفته و جملههایی بامهارت برای حاضرانی در وین سخنرانی میکند و داستان تراژیک خود را برای آنها تعریف میکند: از زمانی که او را در گلد کوست دستگیر کردند، وادار شد به یادگیری زبان و فرهنگ انسانها بپردازد». داستان بیروح «کافکا»، مانند یک دگردیسی کاملاً وسیع، بامزه و ترسناک است.