واهمههای با نام و نشان مجموعۀ نامههایی است که بهومیل هرابال در خلال سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ برای اِیپریل گیفورد (که هرابال به زبان خودش او را دوبنکا مینامید) نگاشته و هرگز پست نکرده است. این نوشتهها گاهشمار تمامی رویدادهای شاخص زندگی اوست که اغلب اوقات از پشت پنجرۀ کافههایی که پاتوقش بودند شاهدشان بوده است. هرابال، با همان روایت گرمی که به شیوۀ جریان سیال ذهن بازگو میشود و مشخصۀ سبک او شده است، شرحی طنزآمیز و گاه تکاندهنده از زندگی در پراگِ تحت اشغال نازیها، زندگی در پراگِ تحت سلطۀ کمونیسم و بعد وجد کوتاه مدت پس از انقلاب ۱۹۸۹ ارائه میکند.