دربارۀ کتاب یتی گرسنه
کتاب حاضر، جلد يازدهم از مجموعه خيابان وحشت و داستاني هيجانانگيز است که با زباني ساده و روان نگاشته شده است. در اين داستان يتيها، درندگان پشمالو آمادهاند تا همهچيز را بخورند. وين، زامبي بازنشسته گروه موسيقي، اکنون در تاريکترين عمق تبت زندگي ميکند، پس گرفتن زبان وين بهقدري براي لوک، رسوس و کلئو آسان بود که غافلگير شدند. چيزي که بچهها اصلاً فکرش را نميکردند، بچه يتي گرسنهاي بود که تا خيابان جيغ به دنبالشان آمده بود. وقتي مادر خشمگين به جستجوي بچه گمشدهاش آمد، همهچيز به هم ريخت. در همين هنگام ساعت تيکتاک ميکند.