در روستایی بستهای پول از جیب پدری خسیس و سختگیر توی چاه مستراح میافتد. هیچکس حاضر نمیشود توی چاه برود. پدر تصمیم میگیرد یکی از بچههایش را با زور توی چاه بفرستد. بچهها مقاومت میکنند و کشمکش بالا میگیرد…