من جان تیلور هستم. در خیابان های پر زرق و برق نایت ساید کار می کنم. نایت ساید قلب مخفی لندن است، جایی که همیشه ساعت 3 صبح است، جایی که موجودات غیرانسانی و خدایانی از جهان های دیگر، کنار هم، در ظلمت بی انتهای روح انسانی قدم می زنند. من استعدادی برای یافتن هرچیزی دارم: آدم ها، اموال و... اما اکنون در جست وجوی چیزی متفاوت هستم. یک خواننده زن محلی از خانواده و دوستانش بریده و من استخدام شده ام تا دلیلش را دریابم. ضمنا در عجبم که چرا طرفداران سرسخت او خیال می کنند باید برای صدایش بمیرند. واقعا بمیرند.