دربارۀ کتاب ستاره ی مارال
دختري به نام «مارال» خيلي دوست داشت تا دستش به آسمان برسد و يک ستاره بزرگ براي خودش از آسمان بچيند، براي همين هميشه در حال فکر کردن بود تا راهي براي رسيدن به آروزيش پيدا کند، يک شب که مارال اطراف خانه راه ميرفت چشمش به چوبهاي کنار خانه افتاد و تصميم گرفت يک نردبان بسازد و از آن بالا برود تا به آرزويش برسد اما ...