دربارۀ کتاب قوهای وحشی و چهار داستان دیگر
اين کتاب مشتمل بر پنج داستان کوتاه با عنوانهاي «لرد بدجنس»، غار غول يکچشم» و ... است. در داستان «قوهاي وحشي» در سرزميني دوردست پادشاهي زندگي ميکرد که يازده پسر و يک دختر به نام «اليزا» داشت. پادشاه پس از مدتي براي بار دوم ازدواج کرد. ملکه که يک جادوگر بود از بچهها خوشش نميآمد براي همين يازده برادر را تبديل به «قو» کرد و اليزا را به روستايي دورافتاده فرستاد تا نزد پيرزني زندگي کند؛ اما اليزا ميخواست برادرانش را پيدا کند براي همين به دنبال آنها رفت و ...