این اثر در قالب داستانی کوتاه دربارهی دختر کوچکی به نام کیمی که به مهدکودک میرود، به کودکان میآموزد که چطور با اعتمادبهنفس از پس کودکانی که در محیطهایی مانند مدرسه و مهدکودک آنها را اذیت میکنند، برآیند. برای ارتقای اعتمادبهنفس در کودکان لازم است والدین به کودک احترام گذاشته و اجازهی ابراز خود و توانمندیهایشان را دهند. همچنین کودکانی که از رابطهی خوب و نزدیکی با والدینشان برخوردارند و به راحتی میتوانند مشکلات و دغدغههایشان را با آنان در میان بگذارند، امنیت بیشتری را تجربه میکنند. والدین احساساتی و یا والدینی که بیش از حد حامی کودک خود هستند این پیام را به کودک انتقال میدهند که او به تنهایی نمیتواند احساساتش را درک کند و خود را بشناسد، کودکی که احساسات خود را بشناسد به راحتی میتواند در شرایط دشوار با اعتمادبهنفس بیشتری رفتار کند. در داستان کتاب کیمی زمانی که به مهدکودک میرود توسط چند بچهی هم سن و سال خودش اذیت میشود، آنها میخواهند به زور کیف جدید کیمی را از او بگیرند اما با ورود شخص دیگری به صحنه پا به فرار میگذارند. کیمی در کلاس تصمیم جدیدی میگیرد و … .