دربارۀ کتاب گیوه های آدیداس
«رؤيا»، دانشجوي ادبيات است و برخلاف خواست مادرش که به تنهايي او را بزرگ کرده با پسري به نام «آرش» ازدواج کرده است. حالا پس از مدتي متوجه شده است که بيماري سرطان هر لحظه ممکن است جان او را بستاند. او تصميم دارد بچهدار شود، باردار ميشود اما بودن بچه براي سلامت او مضر است. آرش مخالف بودن بچه است اما رؤيا ميخواهد او را نگه دارد براي همين از خانه آرش فرار ميکند و ...